آلبرت كوچولو به هیچ مفهوم كودك اعجوبه ای نبود و حتّی مدّت زیادی طول كشید تا سخن گفتن آموخت بطوریكه پدر و مادرش وحشت زده شدند كه مبادا فرزندشان ناقص و غیرعادی باشد امّا بالاخره شروع به حرف زدن كرد ولی غالباً ساكت و خاموش بود و هرگز بازیهای عادی را كه ما بین كودكان انجام می گرفت و موجب سرگرمی كودك و محبّت فی ما بین می شود را دوست نداشت.
آلبرت مرتباً و هر سال از پس سال دیگر طبق تعالیم كاتولیك تحصیل كرد و از آن لذّت فراوان برد و حتّی در مواردی از دروس كه به شرعیات و قوانین مذهبی كاتولیك بستگی داشت چنان قوی شد كه می توانست در هر مورد كه همشاگردانش قادر نبودند به سوألهای معلّم جواب دهند او به آنها كمك می كرد.